در بخشی از این کتاب میخوانیم:
این رساله عنایت خدا به وسیلهي جناب استادم حسنزاده آملی(روحیفداه) بود که در روستاي ایرا بـا عـدهاي از دوسـتان به خدمتشان مشّّرف شدیم؛ و ایشان مشوق من در نوشتن این رساله بودند.
من در نوشتن سلوك عرفانی و فاطمه شناسی، طفل دبستانی هم نیستم. طهارت کامل لازم اسـت تـا شـاید شـمهاي ازوصف عصمت عصم ةاُّﷲّ الكبری، و مقامِ سِرِ ال لهّ ییِفاطمهي زهراء طهُر، گفته شود؛ البته نه آن گونه که فاطمه، است؛
چون فاطمه، را، جز خدا، و پدر، و شوهر و فرزندان معصومش، کسی نمیشناسد. فاطمه، قدیس و پاکترین زنِروزگار است، و طائر خیال ما را به بلنداي خاك درگاهش راهی نیست.
اي فاطمه! نشناختیمت که تو، ول یاﷲُّ و مجـلاي تجلّیـات حـقّ ، و مهـبط وحـیِ جبرئیـ ل بعـد از پـدر، و شـوهر بزرگوارت، میباشی. فاطمه، ليلةالقدر و کوثر خدایی است که، به بندهي مطیع و فرمانبردارش، حضـرت خـاتم، عنایت شده است. فاطمه، نور الهیست که نه تنها در دنیا بلکه در قیامت هم بهشتیان از تجلّّی نورش منورند. در قیامت بـهمحشر گویند: سرهایتان را به زیر افکنید و چشمانتان را فرو بندید که حضرت فاطمه، میخواهد بر صراط بگذرد. و این بدان معنا نیست که در قیامت محرم و نامحرمی ظاهري مطرح باشد؛ بلکه به این معنا است که، فاطمه شناسان حضرتش رامیبینند و آنانکه فاطمه شناس نیستند، فاطمه، را نشناخته و نشناسند (شاید براي بعضی از آنها، سوخت و سازها، کـاريکند؛ به شرط اینکه ملکه نشده باشد). و بدانیم که:
هـر کـه امـروز نبینـد اثـر قـدرت او غالب آن است که فرداش نبیند دیدارو….
اين كتاب در 158 صفحه به چاپ رسيده است.